کد مطلب:304377 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:293

مراتب توحید
توحید و یگانگی خداوند، به عنوان اوّلین اصل اعتقادی، دارای مراتبی است كه بر سبیلِ اجمال، بررسی می شود:

1. توحید ذاتی: یعنی شناختن ذات حق به یگانگی و اینكه اوّلاً، ذات مقدّس خدای تعالی، بسیط است و دارای اجزای بالفعل یا بالقوّه نیست. حتّی مركّب از وجود و ماهیّت نیز نیست و به تعبیر دقیق فلسفی آن، «توحید در وجوب وجود» است؛ یعنی تنها اوست كه هستی اش وابسته به حقیقتی دیگر نیست و دیگر موجودات به او وابسته اند و بر اثر اراده او پدید آمده اند. ثانیاً، این حقیقت، دویی بردار نیست: «لا ثانِیَ لَهُ» و مثل و مانند ندارد: «لَیسَ كَمِثْلِهِ شَیْ ءٌ». [1] در سوره اخلاص، به هردو معنای توحید ذاتی، بر سبیل توصیف خداوند و به مقتضای بلاغت قرآن، اشاره شده است: «قُلْ هُوَ اللَّهُ اَحَدٌ، یعنی حقیقت حق تعالی، بسیط و هیچ یك از اجزا (عقلی، و همی و خارجی) را ندارد. «اَحَدِیُّ الذّات» است و همه ماسوی در تمامی نیازهای وجودی به او نیازمندند و در حركت ذاتی و كمالی خود، او را می جویند و اندیشه های فطری و آزاد، همواره او را در می یابند و با تعبیر «وَلَمْ یَكُنْ لَهُ كُفُواً اَحَدٌ»، هر گونه همانندی و همتایی را از ذات و صفات مقدّس الهی، نفی می نماید و با بیانی بلیغ، آن هستی مطلق را كه منشأ همه هستی هاست و معروف و مشارٌ الیه «هو» كه از هر حدّ و قید و تعیّن آزاد است و برای شأن و مرجع محدود و ملفوظی نیست، به یگانگی توصیف می كند و می نمایاند كه آن حقیقتِ مطلق و منبع كمال و جمال و معبودِ بحقّ «اللَّه» یگانه، دویی بردار نیست: «لا ثانِیَ لَهُ» و هیچ موجودی در مرتبه وجودی او نمی باشد: پیامبر(ص) فرمود:

كانَ اللَّه وَ لَمْ یَكُنْ مَعَهُ شی ءٌ؛ خدا بود و هیچ موجودی در مصاحبت مرتبه او نبود.

عارف صاحبدلی كه حقیقت این تعبیر زیبا را دریافت، فرمود: حال نیز چنین است؛ یعنی هیچ گاه، هیچ موجودی در رتبه حقّ مطلق نبوده و نخواهد بود». [2] بنابراین، ذات مقدّس حق تعالی، بدون آنكه استناد به غیر و نیاز به ماسوی داشته باشد، «بِذاتِهِ لِذاتِهِ» است و در اصطلاح فلسفی آن، «واجب الوجودِ بِالذَّات» است:

یا اَیُّهَا النَّاسُ اَنْتُمُ الفُقَراءُ اِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمیدُ. [3] ای مردم! شما به خدا نیازمندید، و خداست كه بی نیاز ستوده است.

2. توحید صفاتی: به معنای درك و شناسایی ذات حق به یگانگی عینی با صفات و یگانگی صفات با یكدیگر است. به تعبیر دیگر، توحید ذاتی، نفی ثانی داشتن و نفی مثل و مانند است و توحید صفاتی، به معنای نفی هر گونه كثرت و تركیب از خود ذات. بدین معنا كه ذات خداوندی در عین اینكه به اوصاف كمالیه (جلال و جمال) متّصف است، دارای جنبه های گوناگون عینی و خارجی نیست؛ زیرا اختلاف ذات با صفات و صفات با یكدیگر، لازمه محدودیت وجود است و برای وجودی كه «لا یتناهی» است، همان طور كه دوّمی قابل تصوّر نیست، كثرت و تركیب و اختلاف ذات با صفات نیز متصوّر نیست. به تعبیر دیگر، صفات زاید بر ذات نیستند؛ بلكه مصداق آنها همان ذات مقدّس حق تعالی است و همگی آنها عین یكدیگر و عین ذات هستند. علی(ع) در مقام ثنا و ستایش و توصیف خداوند، با تعبیراتی جامع و برتر از بلاغت، از یك سو نامتناهی بودن صفات را تعلیم می فرماید:

اَلْحَمْدُ للَّهِ الَّذی لا یَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقائلونَ، وَ لا یُحْصی نَعْماءَهُ العادّونَ وَ لا یُؤَدّی حَقَّهُ الْمُجتَهِدوُنَ اَلّذی لا یُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ، وَ لا یَنالُهُ غَوْصُ الفِطَنِ، اَلَّذِی لَیْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحدوُدٌ، وَ لا نَعْتٌ مَوجوُدٌ وَ لا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لا اَجَلٌ مَمْدوُدٌ. [4] سپاس ْ خدای راست كه ثنایش، فزون از نیروی سخنوران، دهِش هایش بیرون از گنجایش شمارشگران و ادای حقّش، فراتر از توان سختكوشان است. هم او كه هیچ اندیشه دورپروازی، شناختش را فرا چنگ نیاورد، و هیچ هوش ژرف بینی به ژرفایش راه نیابد؛ او كه ویژگی اش را نه مرزی پایان پذیر، نه تعریفی آماده، نه زمانی سنجیدنی، و نه پایانی شناختنی است.

و از سوی دیگر، عینیّت صفات با ذات را مطرح كرده، فرموده است:

وَ كَمالُ الاِخْلاصِ لَهُ نَفْیُ الصِّفاتِ عَنْهُ. [5] و نقطه اوج اخلاص، زدودن صفتها از اوست.

3. توحید افعالی: به معنای درك و شناخت به اینكه آفریننده و گرداننده ای جز خدای تبارك و تعالی نیست و جهان با همه نظام و سنن، علل و معلولات و اسباب و مسبّبات آن، فعل او و ناشی از اراده تخلّف ناپذیر اوست. موجودات عالم، همچنان كه در ذات و صفات، استقلال ندارند، در حوزه تأثیر و تأثّر و كُنِش و واكنش ها نیز وابسته به اویند و علی الاصول، هر كننده و سببی، حقیقت و هستی و تأثیر و فاعلیّت خود را از او می گیرد و در اصطلاح عارفانه «لا مؤثّر فی الوجُودِ اِلَّا اللَّه»، تعبیرهای دینی «لا حَوْلَ وَلا قُوّةَ اِلّا بِاللَّه» و «ما شاءَ اللَّهُ لا قُوَّةَ اِلّا بِاللَّه» [6] نیز بیان كننده این مرتبه از توحید است:

وَ قُلِ الْحَمْدُ للَّهِِ الَّذی لَمْ یَتَّخِذْ وَلَداً وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ شَرِیكٌ فِی الْمُلْكِ وَ لَمْ یَكُنْ لَهُ وَلِیٌّ مِنَ الذُّلِّ وَ كَبِّرْهُ تَكْبیراً [7] و بگو: سپاس خداوندی را كه نه فرزندی گزیده است و نه انبازی در فرمانروایی دارد و نه او را از سَرِ زبونی، سرپرستی است و او را چنان كه باید بزرگ می دار!

4. توحید در عبادت (توحید در الوهیت): بدین معنا كه جز ذات مقدّس اللَّه، هیچ موجودی سزاوار پرستش نیست. به تعبیر دیگر، توحید در عبادت، یعنی یگانه پرستی. به عبارت دیگر، در جهت پرستش حق یگانه شدن... مراتب سه گانه توحید (ذاتی و صفاتی و افعالی)، توحید نظری و از نوع «شناختن» است؛ امّا توحید در عبادت، توحید عملی و از نوع «بودن» و «شدن» است. آن مراتب توحید، تفكّر و اندیشه راستین است و این مرحله از توحید، «بودن» و «شدنِ» راستین. توحید نظری، بینش كمال است و توحید عملی، جنبش در جهت رسیدن به كمال. توحید نظری، پی بردن به یگانگی خداست و توحید عملی، «یگانه شدن» انسان است. توحید نظری، دیدن است و توحید عملی، رفتن. [8] .


[1] سوره شورا، آيه 11.

[2] شرح توحيد صدوق، ج 2، ص415؛ جامع الأسرار و منبع الأنوار، ص 56.

[3] سوره فاطر، آيه 15.

[4] نهج البلاغه، خطبه1.

[5] نهج البلاغه، خطبه 1.

[6] سوره كهف، آيه39.

[7] سوره اِسراء، آيه 111.

[8] مجموعه آثار، ج 2، ص 105 - 104.